سامرا ماتمکده
عسکری از دار فانی دیده بسته /گرد ماتم بر رخ مهدی نشسته
گشته سامرا دوباره وادی غم /بر پدر، صاحب زمان بگرفته ماتم
عازم جنت شده با قلب سوزان /نزد زهرا و پیمبر گشته مهمان
او به دست معتصم گردیده مسموم /قلب پاک انورش را کرده مغموم
شست و شو داده پسر جسم لطیفش /شد به سامرا مکان قبر شریفش